جلوگیری از تصمیمات اشتباه
مقاله مرتبط:
جلوگیری از تصمیمات اشتباه با درگیر کردن یک شخص بی طرف
ما هر روز تصمیمات بیشماری میگیریم:
- چه زمانی یک جلسه را برگزار کنیم،
- چه کسی را برای ایفای یک نقش حیاتی استخدام کنیم،
- چه زمانی یک پروژه جدید را قبول کنیم.
برای تصمیمگیریهای پر ریسک که حتی یک اشتباه، ممکن است نابود کننده باشد، یک فرد بیطرف را در فرایند تصمیمگیری خود درگیر کنید:
- شخصی با دیدگاه تازه و بدون تعلق احساسی به موضوع میتواند کمک کند متوجه شوید کدامیک از تصمیمگیریهای شما ممکن است به اشتباه تحت تأثیر تجربیات گذشته باشد.
- از یکی از همكاران خود از بخشهای دیگر یا یک مشاور خارجی بخواهید كه این نقش را بازی كند.
- تصمیمگیریهای مهم و حیاتی، ارزش این را دارند که به دنبال آن نظر اضافی باشید.
این نکته مدیریتی از «چرا رهبران خوب تصمیمات بد میگیرند» نوشته andrew Campbell از سایت hbr اقتباس شده است.
تصمیمگیری در قلب زندگی شخصی و حرفهای ما نهفته است. هر روز تصمیم میگیریم. برخی از آنها کوچک و بیخطر هستند. برخی دیگر از اهمیت بیشتری برخوردارند و بر زندگی، معیشت و رفاه افراد تأثیر میگذارند. گاهی در طول این راه اشتباه میکنیم. واقعیت هولناک این است که تصمیمات بسیار مهمی که توسط افراد باهوش و مسئول با بیشترین اطلاعات و بهترین مقاصد گرفته میشوند، گاهی اشتباه از آب در میآیند.
در ادامه، شرایطی را توصیف میکنیم که باعث خطا در قضاوت میشوند و راههایی را که سازمانها میتوانند با استفاده از آنها از فرآیند تصمیمگیری محافظت کنند، توضیح میدهیم.
برای جلوگیری از تصمیمات اشتباه ابتدا باید بدانیم که مغز انسان چگونه قضاوتهای خود را شکل میدهد.
مغز چگونه اشتباه میکند؟
مغز آنچه را که اتفاق میافتد با استفاده از تشخیص الگو یا برچسبهای احساسی که در حافظه ما ذخیره میشوند، ارزیابی میکند، سپس ما به آن اطلاعات واکنش نشان میدهیم یا آن را نادیده میگیریم. هر دو فرآیند به طور معمول قابل اعتماد هستند. اما در شرایط خاص، هر دو میتوانند باعث اشتباه شوند.
تشخیص الگو
- تشخیص الگو یک فرآیند پیچیده است که اطلاعاتی را از حدود ۳۰ قسمت مختلف مغز ادغام میکند.
- در مواجهه با وضعیت جدید، ما فرضیات را بر اساس تجربیات و داوریهای قبلی در نظر میگیریم.
- بنابراین یک استاد شطرنج میتواند با ترسیم الگویی که قبلاً دیده، یک بازی شطرنج را ارزیابی کند و در عرض شش ثانیه حرکت با کیفیتی را انتخاب کند.
- اما شناخت الگو همچنین میتواند ما را گمراه کند. وقتی با موقعیتهای به ظاهر آشنا سروکار داریم، مغز ما باعث میشود فکر کنیم آنها را درک میکنیم، در حالی که اینطور نیست.
برچسب زدن احساسی
- فرایندی است که توسط آن اطلاعات عاطفی خود را به افکار و تجربیات ذخیره شده در خاطراتمان متصل میکنیم.
- این اطلاعات عاطفی به ما میگوید که آیا باید به چیزی توجه کنیم یا نه، و به ما میگوید که باید چه نوع عکس العملی داشته باشیم (فوری یا با تعویق، جنگیدن یا گذشتن).
- هنگامی که قسمتهایی از مغز ما که احساسات را کنترل میکند آسیب میبیند، میتوانیم بفهمیم برچسبگذاری احساسی چقدر مهم است:
تحقیقات نشان میدهد که اگرچه میتوانیم ظرفیت تحلیل عینی را حفظ کنیم، با این حال به تصمیمگیرندگان کند و بیکفایتی تبدیل میشویم.
- مانند تشخیص الگو، برچسب زدن احساسی بیشتر اوقات به ما کمک میکند تا به تصمیمات معقولی برسیم. اما میتواند گمراه کننده هم باشد.
چرا مغز چنین خطاهایی را اصلاح نمیکند؟
بارزترین دلیل این است که بسیاری از کارهای ذهنی که انجام میدهیم، ناخودآگاه است. این موضوع بررسی اطلاعات و منطق مورد استفاده در هنگام تصمیمگیری را دشوار میکند. مغز ما به طور طبیعی از این الگوی کلاسیک که گزینهها را بررسی کنید، اهداف را تعیین کنید و هر گزینه را در مقابل هر هدف ارزیابی کنید، پیروی نمیکند.
درعوض، ما با استفاده از تشخیص الگو وضعیت را تحلیل میکنیم و با استفاده از برچسبهای احساسی برای واکنشمان تصمیم میگیریم. این دو روند تقریباً فوراً اتفاق میافتند. در واقع، همانطور که تحقیقات روانشناسی نشان میدهد، مغز ما به نتیجه میرسد و تمایلی به در نظر گرفتن گزینههای دیگر ندارد. علاوه بر این، ما به خصوص در تجدید نظر در ارزیابی اولیه خود از یک وضعیت، بسیار ضعیف هستیم.
مغز ما به نتیجه میرسد و تمایلی به در نظر گرفتن گزینههای دیگر ندارد. ما به خصوص در بررسی مجدد ارزیابی اولیه خود از یک وضعیت، ضعیف هستیم.
پرچم قرمز
در تحلیل چگونگی این موضوع که رهبران خوب قضاوتهای بد انجام دادهاند، دریافتیم که آنها تحت تأثیر سه عامل قرار گرفتهاند که یا برچسبهای احساسی آنها را تحریف میکنند و یا آنها را ترغیب میکنند تا الگوی نادرستی را ببینند. ما این عوامل را شروط پرچم قرمز مینامیم.
برای جلوگیری از تصمیمات اشتباه باید این سه شرط را بشناسیم.
اولین و آشناترین شرط پرچم قرمز،
- وجود علاقه نامناسب به خود است که معمولا بر میزان اهمیت احساسی که برای اطلاعات قرار میدهیم، تاثیر میگذارد.
- این به نوبه خود باعث میشود الگوهایی را که دوست داریم، ببینیم.
دومین شرط،
- وجود وابستگیهای گمراه کننده است.
- ما میتوانیم به افراد، مکانها و چیزها وابسته شویم و اینها میتوانند بر قضاوتمان در مورد وضعیتی که ما با آن روبرو هستیم و اقدامات مناسب برای انجام دادن تأثیر بگذارند.
شرط نهایی پرچم قرمز
وجود خاطرات گمراهکننده است.
- اینها خاطرههایی هستند که به نظر میرسند با وضعیت فعلی مرتبط و قابل مقایسه هستند، اما ما را به مسیر اشتباه سوق میدهند.
- آنها میتوانند باعث شوند که از برخی تفاوتهای مهم غافل شویم و یا آنها را کم ارزش بدانیم.
- اگر تصمیمات ما در تجربه مشابه قبلی خوب عمل کرده باشد، احتمالاً از تفاوتهای کلیدی غافل خواهیم شد.
محافظت در برابر تعصبات
برای حفاظت فرایند تصمیمگیری و جلوگیری از تصمیمات اشتباه سه نوع ضمانت را در نظر بگیرید:
تزریق تجربه یا تحلیل تازه.
اغلب میتوانید با ارائه اطلاعات جدید و برداشتهای متفاوت در مورد مشکل به تصمیمگیرنده، تعصبات را خنثی کنید.
معرفی بحث و چالش بیشتر.
این کار میتواند تضمین کند که با تعصبات با صراحت مقابله میشود. وقتی ساختار قدرت گروهی که درباره این موضوع بحث میکند متعادل باشد، این راهکار بهتر عمل میکند.
اعمال حاکمیت قویتر.
شرط تصویب یک تصمیم در سطح بالاتر، تضمین نهایی را فراهم میکند. این موضوع تحریف تفکر را از بین نمیبرد، اما میتواند از منجر شدن به نتیجه بد جلوگیری کند.
مقاله مرتبط :
لحظات تعیینکننده: زمانی که مدیران باید از بین دو راهی های اخلاقی انتخاب کنند.