۳ سوالی که به شما کمک میکند تا با شرایط اقتصادی جدید سازگار شوید.
مقاله مرتبط:
با شرایط اقتصادی جدید سازگار شوید.
برای سازگاری با شرایط اقتصادی جدید لازم نیست که سختتر تلاش کنید، بیشتر بفروشید یا ساعات طولانیتری کار کنید. بلکه باید شیوه کار خود را تغییر دهید. این سه سوال را از خود بپرسید تا وضعیت فعلی را ارزیابی کرده و بتوانید با شرایط اقتصادی جدید سازگار شوید:
۱) وضعیت چگونه است؟
به یاد داشته باشید، در این شرایط اقتصادی جدید که حتی مشاغل بزرگ در آن شکست میخورند، اعتماد، قابلیت اطمینان و روابط، مزیتهای رقابتی جدید هستند.
۲) چه کسانی درگیر هستند؟
مشتریان فعلی، مشتریان احتمالی و کارمندانتان و آنچه را که آنها در این شرایط اقتصادی جدید میخواهند و نیاز دارند، در نظر بگیرید.
۳) چگونه میتوانید کمک کنید؟
پیشنهاد منحصر به فردی که باید ارائه دهید را تعیین کنید، این پیشنهاد میتواند محصولی نوآورانه، قیمتگذاری متفاوت و یا یک روش جدید در ارتباط با مشتریان و کارمندان باشد.
این نکته مدیریت و رهبری از «۳ سوالی که به شما کمک میکند تا با اقتصاد جدید سازگار شوید.» نوشته Peter Bregman برگرفته شده است.
برای مطالعه کامل این نکته مدیریت و رهبری به مطالعه ادامه دهید:
اوایل سال در جادهای در شمال نیویورک رانندگی میکردم که با یک طوفان برفی ناگهانی روبرو شدم. دیدن جاده واقعا سخت شده بود و جاده بسیار لغزنده بود. احساس میکردم باد ماشینم را تکان میدهد. ترسیده بودم.
با خود فکر کردم شاید بهتر باشد که بایستم و منتظر بمانم، اما نمیدانستم که این طوفان چقدر طول میکشد. بنابراین ادامه دادم اما فهمیدم که باید رانندگی خود را به شدت تغییر دهم. سرعتم را پایین آوردم، رادیو و تلفن را خاموش کردم و راه خود را ادامه دادم. مسیری که به طور معمول یک ساعت طول میکشید سه ساعت زمان برد، اما سالم رسیدم.
با وجود اینکه با این مسائل غافلگیر شدم:
زمانی که رانندگی خود را تغییر دادم تا با شرایط سازگار شوم، از آن لذت بردم. سکوت آرامشبخش بود و برف به طرز حیرتانگیزی زیبا بود.
رانندگی ایمن در طوفان مستلزم تغییر در نحوه رانندگی است. باید هوشیار باشید و با شرایط متغیر سازگار شوید.
به شرایط اقتصادی جدید خوش آمدید.
شرایط تغییر کرده است، و اگر همان کارهایی را انجام دهید که وقتی هوا خوب و آفتابی بود، انجام میدادید، تصادف خواهید کرد. باید رویکرد خود را عوض کنید.
تغییر به معنای انجامِ بیشتر کارهای قبلی نیست:
فروش بیشتر، ساعات کاری طولانیتر یا تهاجمی عمل کردن. اینها کمک نمیکنند.
اگر بسکتبال بازی میکنید و ناگهان خود را در زمین فوتبال ببینید، قطعا از نیروی بیشتری استفاده نمیکنید تا توپ بسکتبال را روی چمنها پرتاب کنید. باید توپ بسکتبال را رها کنید، یک توپ فوتبال انتخاب کنید و با آن شروع به دویدن کنید.
- آیا وقتی فوتبال بازی میکنید، باز هم از مهارتها، عضلات و استراتژیهای بسکتبال استفاده میکنید؟
- آیا مثل یک بسکتبالیست در یک زمین فوتبال فکر و عمل میکنید؟
- یا واقعا روش بازی را تغییر دادهاید و به یک فوتبالیست تبدیل شدهاید؟
اگر رویکرد خود را تغییر دهید، نه تنها میتوانید در این لحظه موفق شوید، بلکه میتوانید مجموعه مهارتهای خود را برای همیشه گسترش دهید. و این مهارتهای گستردهتر باعث تجارت بهتر، مؤثرتر و منعطفتر میشوند.
اغلب درباره اهمیت با ثبات بودن میشنویم. هرچه شنیدید را فراموش کنید:
سعی کنید رویکرد ثابتی نداشته باشید. عملکرد خود را اصلاح کنید تا با شرایط اقتصادی جدید و متغیر مطابقت پیدا کنید. بنابراین هیچ فرمول سادهای وجود ندارد که شما را از هر موقعیتی که با آن روبرو شوید، بیرون بیاورد.
البته، شاید یکی وجود داشته باشد.
قبل از هر کاری یا گفتن هر چیزی، از خود سه سوال بپرسید:
وضعیت چگونه است؟ (نتیجهای که میخواهید به آن دست یابید، چیست؟ خطرات؟ فشار زمانی؟ نیازها؟)
چه کسانی درگیر هستند؟ (نقاط قوت آنها چیست؟ نقاط ضعف؟ ارزشها؟ میزان آسیبپذیری؟ نیازها؟)
چگونه میتوانید کمک کنید؟ (نقاط قوت شما چیست؟ نقاط ضعف؟ ارزشها؟ میزان آسیبپذیری؟)
تنها پس از این مرحله میتوانید تصمیم بگیرید که چه میخواهید بگویید یا چه کاری میخواهید انجام دهید. پاسخی را انتخاب کنید که از نقاط قوت شما بهره ببرد و مناسب افرادی که درگیر موضوع هستند و موقعیتی که در آن هستید، باشد.
شرایط اقتصادی جدید را درک کنید.
شرایط چگونه است؟
در عصری که حتی کسب و کارهای عظیم هم نابود میشوند، مزیتهای رقابتی جدید، اعتماد، قابلیت اطمینان و روابط است.
چه کسانی درگیر هستند؟
- در مورد مشتریان فعلی، مشتریان احتمالی و کارمندانتان فکر کنید.
- به دنبال چه چیزی هستند؟
- نقاط ضعفشان چیست؟
- و به چه حمایتی نیاز دارند؟
چگونه میتوانید کمک کنید؟
با چه پیشنهادی میتوانید در این زمان از دیگران پشتیبانی کنید؟
وقتی به طور کلی به این مسائل فکر کردید، در فرصتهایی که در واقعیت برایتان پیش میآید، از آن استفاده کنید. به عنوان مثال، فرض کنید مشتری میخواهد بخشی از پروژه را که قبلاً به آن متعهد شده بود، لغو کند.
شاید واکنش فوری و غریزی نشان دهید. و فکر کنید که مشتری شما نمیبایست قرارداد را بشکند. بنابراین اعتمادتان را به او از دست میدهید، چرا که تصور میکنید دارد از شما سو استفاده میکند.
اما قبل از اینکه به طور غریزی عمل کنید:
- کمی صبر کنید.
- نفسی بگیرید.
- این سه سؤال را از خود بپرسید.
نتیجهای که میخواهید به آن برسید چیست؟
- پول فوری؟
- رابطه طولانی مدت؟
- احترام و حسن شهرت در صنعت؟
- یا یک چیز دیگر؟
با دانستن اینکه اعتماد یک مزیت رقابتی جدید است، ممکن است پاسخ متفاوتی را انتخاب کنید. شاید به مشتری یک فرصت تجدید نظر بدهید. که واکنش معمول شما نیست. اما تشخیص میدهید که با این کار درکتان را نشان میدهید و اعتماد و روابطی را ایجاد میکنید که در این شرایط اقتصادی جدید یک سرمایهگذاری بزرگ خواهد بود.
یک هدیهی پنهان در شرایط اقتصادی نامناسب.
مشتری، شما را در یک موقعیت سخت قرار داده و شما از آن موقعیت به خوبی عبور کردید، شخصیت درستی از خودتان نشان دادید و همه اینها باعث ایجاد یک رابطه عمیق شد.
وقتی اقتصاد بهبود یابد:
این شانس برایتان وجود دارد که یک مشتری دائمی، یک طرفدار فداکار، شاید حتی یک دوست، که شما را به مشتریهای دیگر معرفی میکند، بدست آورید. چرا که در شرایطی که نیاز داشت، به او فرصت دادید.
این بخش جالب توجه است:
- اگر مشتری نیازی به لطف شما نداشت،
- اگر اوضاع اقتصادی بد نشده بود،
- و اگر مکث نکرده بودید تا شرایط را درک کنید و و از آن استفاده کنید،
هرگز این فرصت پیش نمیآمد.
این شرایط اقتصادی جدید فرصت ایجاد روابطی است که برای دهها سال ادامه خواهد داشت: اکنون زمان بهبود کسب و کار، به کمک کارمندان، مشتریان و شرکای متعهد و وفادار است.
مکث کنید، نفس بکشید. سه سؤال بالا را از خود بپرسید.
ممکن است شما هم در طوفان پیش رویتان زیبایی ببینید.