ترس از شکست
ترس از شکست باعث میشود هیچوقت نهایت استفاده را از زندگیتان نبرید، هیچوقت خوب و کامل زندگی نکنید و حسرت کارهای نکرده همیشه پشت لبخندهایتان وجود خواهد داشت. اگر کاری را که دوست دارید انجام ندهید، چگونه بفهمید که در انجام آن موفق میشدید یا نه؟
میگویند وقتی زمان مرگ انسان فرا برسد بیشتر از آنکه حسرت کارهای انجام دادهاش را بخورد، به خاطر کارهایی که انجام نداده، حسرت خواهد خورد.
غلبه بر ترسِ از شکست، برای موفقیت ضروری است.
برای زنان و مردان موفق، کسانی که در زندگیشان کارهای بزرگی انجام دادهاند:
شکست تنها یک قدم برای رسیدن به اهداف است. این شکستِ در تلاش کردن است که، شکست حقیقی است.
پس چرا افراد ترس از شکست دارند؟
- ندانستن آنچه که واقعا برای موفقیت لازم است.
- به ندرت به شکست به عنوان بخشی از زندگی فکر میکنیم.
- داشتن انتظارات غیر واقعی.
- کمالگرایی.
ندانستن آنچه که واقعا برای موفقیت لازم است.
بسیاری از ما به قدری بر روی موفقیت و ظاهر آن متمرکز هستیم که فراموش میکنیم برای رسیدن به آن چه چیزی لازم است.
به ندرت به شکست به عنوان بخشی از زندگی فکر میکنیم.
هیچ کس در مورد اینکه آبراهام لینکلن چند بار قبل از اینکه به ریاست جمهوری برسد شکست خورد، اخراج بیل گیتس از هاروارد قبل از تبدیل شدن به غول کامپیوتر جهان، و یا شکست مایکل جردن در تشکیل تیم بسکتبال دبیرستان قبل از تبدیل شدن به یکی از بزرگترین بازیکنان بسکتبال جهان، فکر نمیکند.
داشتن انتظارات غیر واقعی.
بیشتر اوقات انتظار داریم که در اولین تلاش موفق شویم و در غیر این صورت گمان میکنیم که شکست خوردهایم. اما آیا واقعا اینطور است؟
فقط به این دلیل که در یک امتحان شکست خوردیم باید برای همیشه از ارتقا و پیشرفت بگذریم؟
اصلا!
با این حال، ترس از رد شدن، و یا شکست، مانع بسیاری از ما برای تلاش دوباره میشود.
همین امر در ورزشهای رقابتی نیز وجود دارد. ورزشکاران باید یاد بگیرند قبل از اینکه کشف کنند، چه چیزی برای برنده شدن لازم است، شکست را بپذیرند. در هر ورزشی، انتظار برنده شدن از ابتدا، کاملا غیر منطقی است. شکست بخشی از فرآیند یادگیری چگونه پیروز شدن است. بیشتر موفقیتهایی که فکر میکنیم یک شبه اتفاق افتادهاند، حاصل سالها برنامهریزی و تلاش بودهاند.
Malcolm Gladwell در کتاب خود، در مورد قانون ۱۰،۰۰۰ ساعته صحبت میکند،
این قانون میگوید که:
کلید موفقیت در هر زمینهای، تمرین یک کار خاص برای حدود ۱۰،۰۰۰ ساعت است.
به عنوان مثال:
بیل گیتس قانون ۱۰،۰۰۰ ساعت کار را در ۱۳ سالگی انجام داد:
او حدود ۱۰،۰۰۰ ساعت یا بیشتر صرف کرد تا برنامهریزی را با کامپیوترهای دبیرستان یاد بگیرد.
نیازی به گفتن نیست، ۱۰،۰۰۰ ساعت تمرین هر چیزی شامل دفعات متعددی از شکست و نا امیدی است.
کمالگرایی.
بعضی از ما از شکست میترسیم چون معتقدیم باید کامل باشیم. اگر تلاش کنیم و سپس در آن شکست بخوریم، به نحوی احساس نقص میکنیم. برای کمالگراها همه چیز باید در بالاترین سطح و بدون هیچ اشتباهی انجام شود. آنها بر این باورند که اگر نمیتوانند کاری را کامل انجام دهند، اصلا نباید آن را انجام دهند. متاسفانه، این نوع تفکر، كمالگراها را از یادگیری واقعی و درک ارزش تجربه، محروم میکند.
چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم؟
هر کسی تنها با غلبه بر ترس از شکست میتواند در زندگیش به موفقیت برسد.
در ادامه راهنماییهایی را در مورد چگونگی از بین بردن ترس و تمرکز بر موفقیت میبینید:
- انتظار داشته باشید که گاهی اوقات شکست بخورید.
- هیچ کس همیشه موفق نمیشود.
- به یاد داشته باشید که شکست، موفقیت های زیادی را به وجود آورده است.
- توجه به مزایای شکست.
- به خودتان اعتماد کنید.
انتظار داشته باشید که گاهی اوقات شکست بخورید.
بدانید که شما انسان هستید و انسانها اشتباه میکنند. پیش از آنکه یاد بگیریم چگونه راه برویم، بارها به زمین خوردیم، بلند شدیم و باز به زمین خوردیم و آنقدر این روند را ادامه دادیم تا یاد گرفتیم به خوبی راه برویم.
هیچکس همیشه موفق نمیشود،
حتی بیشتر اوقات هم موفق نمیشود بلکه گاهی اوقات به موفقیت دست مییابد. در بیسبال، بازیکن ستاره ۷۰٪ اوقات شکست میخورد. Wayne برای این جمله معروف است که:
«شما ۱۰۰٪ عکسهایی که نمیگیرید را از دست میدهید»
این موضوع در زندگی هم صدق میکند. اگر تلاشی نکنید، شکست نمی خورید و البته پیروز هم نمیشوید.
به یاد داشته باشید که شکست، موفقیتهای زیادی را به وجود آورده است.
فکر کنید که چند نفر در تاریخ قبل از اینکه موفق شوند شکست خوردهاند.
معلم آلبرت اینشتین به او گفت:
«مدرسه را ترک کن، انیشتین، تو هیچی نمیشوی»
معلم موسیقی بتهوون به او گفت:
«ناامید کنندهای.»
و اولین دو شرکت خودروسازی هنری فورد شکست خوردند. و هزاران مثال دیگر.
توجه به مزایای شکست.
رالف امرسون گفت:
«تمام زندگی آزمایش است. هر چه بیشتر چیزی را آزمایش کنید، در انجام آن بهتر میشوید. به عبارت دیگر، شانس شما برای موفقیت در اولین تلاش نزدیک به صفر است. هر چه بیشتر سعی کنید یا آزمایش کنید، بهتر میشوید.» (همان، کار نیکو کردن از پر کردن است خودمان)
به خودتان اعتماد کنید.
وقتي که چیزی درست پیش نمیرود، به جای تسلیم شدن، به چشم یک فرصت برای تمرین پشتکار به آن نگاه کنید. باور کنید که موفقیت پس از گذر از موانع و زمانهای دشوار به دست میآید. به خودتان یادآوری کنید که بسیاری از شکستها به دلیل تسلیم نشدن به موفقیت تبدیل شدهاند.
چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم، از زبان Susan Peppercorn:
یکی از مشتریانم (که من آن را امین مینامم) از من کمک خواست تا او را برای مصاحبه شغلی پست مدیر عاملی یک شرکت آماده کنم. این اولین بار بود که او برای سطح مدیریتی مصاحبه میکرد، و زمانی که همدیگر را ملاقات کردیم، کاملا آشفته بود. پرسیدم که موضوع چیست، و او توضیح داد که ترس از شکست در جلسه او را کاملا فلج کرده است.
با بررسی عمیقتر، متوجه شدم که نگرانی امین در مورد کیفیت عملکردش ناشی از شکستی است که او در شرکت قبلی تجربه کرده. وقتی به توضیحاتش گوش دادم، معلوم شد که شکست به دلیل شرکت و عوامل خارجی بوده، و او هیچ اشتباهی مرتکب نشده است. علی رغم این واقعیت، امین نمیتوانست با این موضوع کنار بیاید، اگرچه برای تغییر آن، کاری هم از دستش بر نمیآمد.
معمولا مردم سریع خود را برای هر شکستی مقصر دانسته و سرزنش میکنند. اگر مانند امین بخواهید ترس از شکست را پشت سر بگذارید، چه کاری از دستتان بر میآید؟
در اینجا چهار مرحله معرفی میکنیم که میتوانید برای غلبه بر احساس ترس خود انجام دهید:
شکست را از نو تعریف کنید.
تعیین اهداف رویکردی (به جای اهداف اجتنابی).
لیست ترس ایجاد کنید.
تمرکز بر یادگیری.
شکست را از نو تعریف کنید.
پشت بسیاری از ترسها، نگرانی از انجام کار اشتباه، احمق به نظر رسیدن، برآورده نکردن انتظارات دیگران یا به عبارت دیگر ترس از شکست وجود دارد. با ترسیم متفاوت موقعیتی که از آن میترسید قبل از وقوع آن، ممکن است بتوانید از استرس و اضطراب جلوگیری کنید.
بیایید به داستان امین برگردیم. وقتی امین در مورد مصاحبه فکر میکرد، متوجه شد که ترس اصلی او از شکست در این موقعیت که همان عدم استخدام بود، شاید بیشتر به دلیل این بود که هرگز مدیر اجرایی نبوده و قبلا هیچوقت برای این شغل رده بالا تلاش نکرده است. حتی اگر مصاحبه او بیعیب انجام شود، عوامل دیگری نیز ممکن است بر تصمیم کمیته استخدام تاثیر بگذارند، مانند اولویتهای از قبل تعیین شده اعضای هیئت مدیره.
در راهنمایی امین در این رویکرد، او را تشویق کردم تا دیدش را از عملکرد خود در مصاحبه از نو تعریف کند. آیا راهی بود تا اتفاقات بیشتری را به عنوان موفقیت بپذیرد؟(حتی اگر خیلی کوچک باشند) آیا میتواند برای مثال، شکست را به عنوان عدم توانایی در پاسخگویی به هر یک از سوالات مطرح شده و یا دریافت بازخورد منفی خاصی تعریف کند؟ آیا میتواند موفقیت را به عنوان توانایی برای پاسخ دادن به سوالات با حداکثر تواناییش و عدم دریافت انتقاد در مورد نحوه مصاحبه تعریف کند؟
امین موفق شد به مرحله دوم صعود کند و به خاطر آمادگیش تحسین شد. البته در نهایت او این شغل را نگرفت. اما به دلیل اینکه ذهنیتش را تغییر داده بود و شکست و موفقیت را از اول تعریف کرده بود، توانست از این اتفاق تجربه خوبی به دست آورد و نگران آینده نباشد.
تعیین اهداف رویکردی (به جای اهداف اجتنابی).
اهداف را میتوانید بر اساس اینکه با تمایل به دستیابی به یک نتیجه مثبت یا جلوگیری از یک شکست انگیزه میگیرید، به عنوان اهداف رویکردی یا اهداف اجتنابی طبقهبندی کنید. روانشناسان دریافتهاند که ایجاد اهداف رویکردی و یا بیان متفاوتی از اهداف اجتنابی، برای حال خوب شما مفید است. وقتی که از یک وظیفه سخت میترسید و انتظار دارید که دشوار و ناخوشایند باشد، ممکن است ناخودآگاه به جای اینکه هدفتان اتفاقی که میخواهید بیفتد باشد، اهدافی را پیرامون آنچه که نمیخواهید اتفاق بیفتد تعیین کنید. (مثلا به جای اینکه هدفتان پیروزی در امتحان باشد، نا امید نکردن معلم را هدف خود قرار دهید.)
علی رغم ترسی که امین از نحوه انجام مصاحبه داشت، تمایلش برای رسیدن به پست مدیر عاملی، یک هدف رویکردی بود؛ زیرا بر روی آنچه که میخواست به دست آورد متمرکز بود و نه آنچه که امیدوار بود اتفاق نیفتد. اگرچه امین اولین موقعیت در رسیدن به پست دلخواهش را به دست نیاورد، اما اجازه نداد که این موضوع او را از رسیدن به هدفش بترساند.
اگر امین از نتیجه مصاحبه اول خود متاثر میشد و تصمیم میگرفت با رقابت نکردن برای پست مدیریتی از این ناراحتی جلوگیری کند، هدفش از رویکردی به یک هدف اجتنابی تبدیل میشد. اگرچه تنظیم هدف اجتنابی واکنشی متداول به شکست است، باید هزینههای انجامش را هم در نظر بگیرید: تحقیقات نشان داده؛ کارکنانی که بر روی یک هدف اجتنابی تمرکز میکنند، نسبت به همکارانشان که بر روی اهداف رویکردی تمرکز کردهاند، دو برابر بیشتر به خستگی ذهنی دچار میشوند.
لیست ترس ایجاد کنید.
نویسنده و سرمایهگذار Tim Ferriss توصیه میکند، یک چک لیست از آنچه که میترسید انجام دهید، تهیه کنید. Tim میگوید این چک لیست سبب شده، بتواند با برخی از سختترین چالشهای زندگیش مقابله کند، و موفقیتهای بزرگی به دست آورد.
من از امین خواستم که سه لیست ایجاد کند:
اول، بدترین اتفاقی که ممکن است در مصاحبه بیفتد.
دوم، کارهایی که میتواند برای جلوگیری از شکست انجام دهد؛
سوم، در صورت وقوع بدترین اتفاق، برای جبران آن چه کاری میتواند انجام دهد.
سپس از او خواستم که مزایای تلاش و هزینه تنبلی را برای خود بنویسد. این تمرین کمک کرد تا متوجه شود که اگر چه او مضطرب و نگران بود، اما گذشتن از این فرصت در طولانیمدت به ضررش تمام خواهد شد.
تمرکز بر یادگیری.
مسائل همیشه آنطوری که میخواهید، اتفاق نمیافتند، (همیشه آنطوری نمیشود که انتظارش را داریم، با لحن شهرزاد در سریال شهرزاد بخوانید.) اما باید بی توجه به نتیجه، بیشترین درس را از وقوع هر اتفاق بگیریم.
به داستان امین بر میگردیم، او متوجه شد که دلیل ترسش از انجام مصاحبه این بوده که بر روی شکستی که در شرکت قبلی اتفاق افتاده بیش از حد تمرکز کرده و نقشش را در این اتفاق بیشتر از واقعیت در نظر گرفته است. هنگامی که امین به جای تمرکز بر روی پتانسیلش برای شکست، بر روی آنچه که از رقابت در سطح بالاتر یاد میگرفت، تمرکز کرد، دست از غرق شدن در اولین تلاشش برداشت و توانست آن را به عنوان مانع کوچکی در مسیر سفر طولانیش برای کسب صندلی ریاست ببیند. به کمک این نگرش، به سرعت توانست به جای نا امیدی به خاطر شکست، برای مصاحبه یک پست مشابه در شرکتی دیگر، برنامهریزی کند.
به یاد داشته باشید:
زمانی که بیش از حد احساس راحتی میکنید باید نگران شوید، چرا که این موضوع نشانه آن است که به اندازه کافی از منطقه امن خود دور نشدهاید تا اقداماتی را برای رشد و شکوفایی خود انجام دهید. با تفکر مجدد درباره ترسهای خود با استفاده از چهار مرحله ذکر شده، میتوانید به ترسهای خود همچون معلمی نگاه کنید، که شما را برای دستیابی به مهمترین اهدافتان راهنمایی میکنند. و در نتیجه ترس از شکست هرگز مانع این نمیشود که به آرزوهایتان دست یابید، یا دست کم برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
از آخرین مقالههای بهتایم در کانال تلگرام بهتایم مطلع شوید.
مطالب مرتبط:
- راهکارهای مدیریت تعادل بین کار و زندگی
- فشار کاری-برنامه کاربردی برای مقابله با آن
- رقابت سالم چیست؟ شما تنها رقیب خود هستید!
- فرسودگی شغلی و راهکارهای مبارزه با آن
- همدلی سازمانی چیست؟ نقش همدلی سازمانی در مدیریت و رهبری
- راهکارهای پیشرفت شغلی – چگونه در کاری که انجام میدهید، بهترین باشید!
- نکات سادهای که برای موفقیت در زندگی نمیدانستید.